ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

اقتدا به ظالم

گاهی اعتراض به ظلم خود نمایشی است از ظالم دیگری در جهت موجه نشان دادن خود در بین اطرافیانش. و از آنجا که اقتدا کردن خود می تواند دلیلی بر مشابه مقتدا بودن باشد، خود اقتدا کننده به ظالم نیز بی شباهت با او نخواهدبود. من هیچگاه نمی توانم خود را قانع کنم که در چنین نمایشی شرکت کنم.

به این ادعای من ممکن است اعتراضی وارد شود که هی فلانی، تو درباره انسان صحبت می کنی و انسان جایزالخطاست. این طور نیست که تا کوچکترین اشکالی ببینی سریع حکم به سیاهی و پلیدی بدهی و اعلام بیزاری کنی!

انسان جایزالخطاست، اما به فرموده پیامبر، چهار چیز از خود گناه بدترند: اصرار بر گناه، کوچک شمردن آن، خوشحالی از ارتکاب  آن و افتخار کردن به آن. ظلم گناه و خطای بزرگی است و انسان نیز جایز الخطاست و طبیعتاً هیچ کدام مبرا از آن نیستیم. آنچه ناپذیرفتنی است این است که کسانی حرکت علیه ستمگران اعتراض کنند و خود بر ستمگری اصرار کنند و در جمع خود زشتی عملشان را کوچک بدانند و از کرده خود شادمان باشند و به آن افتخار کنند. چنین کسانی مدت هاست از مرز خطا کردن گذشته اند و عینا در زمره ظالمین قرار گرفته اند.

***

" لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ "

" هرگز به نیکى دست نیابید مگر این که از آنچه دوست دارید انفاق کنید، و هر چه انفاق کنید، قطعا خدا از آن آگاه است "

این آیه، آیه بسیار زیبایی است. مفهوم انفاق حوزه وسیعی را پوشش می دهد و منحصر به انفاق از مال نیست، در نتیجه در مورد این آیه نیز می توان به انفاق از نعمت های غیر مادی هم که خداوند روزی انسان کرده اندیشید. مثلاً:

  • انفاق از دانشی که آن را با زحمت کسب کرده ایم به کسانی که به آگاهی داشتن از آن دانش نیاز دارند.
  • یا انفاق از مهر و محبتی که خداوند به ما ارزانی داشته به کسانی که محتاج یک لبخند یا نوازش مهرآمیزند.
  • یا اینکه اگر خداوند شأن و منزلتی در اجتماع نصیبمان کرده است به جای پرهیز از نشست و برخاست با افرادی که منزلت اجتماعی پایینی دارند، با آنها همنشین شویم و آنها را نیز در منزلت اجتماعی خود سهیم کنیم.
  • یا بخشیدن از امنیتی که خود و خانواده خود از آن برخورداریم به کسانی که احساس ترس و نا امنی می کنند

عجب از کسانی که در شب قدر! این آیه را بالای سر می گیرند و آه و ناله سر می دهند و از روزی هایی مانند امنیت و آرامش انفاق که نمی کنند هیچ، امنیت و آرامش را نیز از بندگان خدا سلب می کنند. هرگز به نیکی نرسیدن، کمترین تاوانی است که اینان باید بدهند.

 

انذار

وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ «51» وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِّن شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ «52»

انعام


و به وسیله این قرآن کسانى را که از محشور شدن به سوى پروردگارشان می  ترسند ، هشدار ده که آنان را [ در آن روز هول انگیز ] جز خدا سرپرست و شفیعى نخواهد بود ; باشد که بپرهیزند . « 51» و آنان که بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را می  خوانند [ و با این خواندن ]خشنودى او را می  خواهند ، از خود مران . نه چیزى از حساب [ عمل ] آنان بر عهده توست ، و نه چیزى از حساب [ کار ] تو بر عهده آنان است تا آنان را برانى و [ به سبب راندنشان ] از ستمکاران باشى . « 52»