ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

بدون شرح

تکههای آینه شکسته انسان بودیم

بر سنگفرش خیابانها

میدرخشیدیم

اما شما ، ما را نمیدیدید

آنچه زیر پایتان خرد میشد

ما بودیم

نه استخوانهای زمین

...

 

از رسول یونان

نظرات 4 + ارسال نظر
آدرینا جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

استخوان های زمین!! تعبیر جالبی بود . ممنون رسول یونان

خدارحمی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ب.ظ http://khodarahmi.blogsky.com/

کوتاه٬ مختصر و رسا بود.
ممنون .

پژواک دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.pejvak-kh.com

سلام
سنگ فرش خیابان ما از طلاست! بر سنگ فرش خیابان باید نوشت راه از ما کجاست!؟

رحیل چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:31 ب.ظ http://rahilnegar.blogfa.com

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان

زخم دار است

با ریشه چه می کنید ؟

گیرم که می زنید ...

گیرم که می برید...

گیرم که می کشید...

با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید...؟

گر مرا هزار بار از ریشه برکنی

سبز می شوم دوباره ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد