ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

ندای خاموش

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

باحافظ

من بخش زیادی از تنهایی هامو با حافظ قسمت کرده ام. از بین غزل های حافظ با برخی زندگی کرده ام. این یکی از همون غزل هاست:


باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش  

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال  

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش  

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش  

با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام  

هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش

نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید  

این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند  

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش  

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود  

عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش























نظرات 1 + ارسال نظر
معصومه سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:26 ب.ظ

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش

خیلی زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد